محمد امین خانمحمد امین خان، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

محمد امین گل همیشه بهار مادر

شش ماهگیت مبارک گلم

  میدونید امروز چه روزیه!!!!!!!؟ امروز روزی ست که پسر مامانی آمپول سه گانه و هپاتیت و قطره فلج اطفال خورده حالا میدونی چه روزیه!!!!!؟ امروز روزی ست که پسر مامانی بزرگ تر شده !!!!؟ امروز روزی ست که مامان خداوند را به خاطر تمام نعمت های بی کرانش شکر گذاری میکند حالا میدونی چه روزیه!!!!؟ امروز محمد امین خان 6 ماهه شد پسرم  6 ماه از قشنگ ترین روزهای عمرمان را با تو سپری میکنیم پسر خوشکلم با اومدنت به دنیا خوشبختی مامان و بابا را کامل کردی                            &nb...
22 شهريور 1392

عشق مامان

                               بهترینم کدامین گل زیبا را به قلب مهربانت هدیه کنم                           که لبخندت خود گلستانی از زیباترین گلستان گلهاست.   ...
12 شهريور 1392

دلبندم ....

عزیز مادر در حال پیچوندن تشک به خودش خیلی زیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاد میخوامتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باارزشـــــــــــــــــــــــــــــترین هـــــــــــــدیــــــــــــــــــــــــــــــه ی خدا  دوســــــــــــــــــــتت دارم ای مهـــــــــــــــــــــــــــربان اینجا یا پدر رفته بودیم سوسن سرخاب خیلی زیبا بود از این همه زیبایی لذت میبردم ،این همه زیبایی در کادر جا نمیشه.... اینج هم شیلات بود و پر از ماهی ،صدایی جز صدای آب نمیشنیدی حیف که فرصت اندک بود و میبایست زود برگردیم...     ...
11 شهريور 1392

بیا ببین چی شده!!!!!

دلبند کوچک مامان  برا خودش مرد شده دیگه!!! خیلی وقت بود منتظر چنین اتفاقی بودیم ،چقد ذوق کردیم که خودت تنها تنها بدون کمک تونستی بشینی عزیز مادر،خنده هایت بی پایان و اندوه از زندگیت دور باد   ...
9 شهريور 1392

ما...ما...ما..ما.....ما..ما...

  عزیزتر از جانم امروز کلی لذت بردم و بارها و بارها خداوند را به خاطر فرشته زمینی شاکر شدم ماجرای امروز من جالبه   لذتی که همه مادرها یا تجربه کردن یا تجربه میکنند محمد امین مامان بزرگ شده .خیلی بزرگ شده.هرروز و هر بار و هر کاری که میکند و هر تغییری که   رخ میدهد جا میخورم. باورم نمیشه این همان محمدامین کوچولوی من است که بلد نبود انگشتش را به دهانش ببرد   و بارها و بارها انگشتش را توی چشمش فرو میبرد و گریه میکرد. پسرم،مامان وقتی عینک میزنه با تعجب نگاهش میکنی (پیش خودت میگی این دیگه کیه)،و وقتی عینک را در میارم به رویم لبخند میزنی و خوشحالی که مامانت برگشته . روی سینه ر...
5 شهريور 1392

HiSS هیــــــــــــــــــــــــس

  جان مادر چقد رفتارهایت  عوض شده من موندم از ادامه این راه میخواهم انصراف بدهم واقعاً خدا چه قدرتی به مادرهای ما داده بود یعنی ما هم کارهای شما را انجام میدادیم؟؟؟ تا حالا از ماما نپرسیم ولی حتما در ملاقات بعدی ازش سوال میکنم من در عجبم از این همه خلاقیت!!!! فدات بشم  حتی شیوه خوابیدنت هم عوض شده نمیدونم باید چطور بخوابونمت قبلاً رو پام تکونت میدادم تا بخوابی یا پدر بغلت میکرد تو بغلش میخوابوندت ولی الان واویلا ....هیچ طوری آرام و قرار نداری اصلاً شما بگو چطوری بخوابونمت من با روی باز میپذیرم وای چقد گریه، چقد گریه فرزندم آرام باش... بلاخره ایقد گریه میکنی و جیغ میزنی ت...
1 شهريور 1392
1